ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

ریحانه، گل خوشبوی من

علت گریه های من

یک پسر کوچک از مادرش پرسید:مادر، چرا گریه می کنی؟ مادرش به او گفت:زیرا من یک زن هستم.پسربچه گفت:من نمی فهمم. بعدها پسربچه از پدرش پرسید:پدر، چرا مادر بی دلیل گریه میکند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید:تمام زن ها به خاطر هیچ چیز گریه می کنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست که چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند؟! بالاخره سؤالش را برای خداوند مطرح کرد؛ مطمئن بود که خدا جواب سؤالش را می داند.او از خدا پرسید:خدایا،چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟ خدا گفت:زمانی که زن را خلق کردم خواستم موجود بخصوصی باشد؛ بنابراین شانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا همه ی دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش ...
25 آذر 1391

هفتم محرم وروز جهانی علی اصغر(ع)

سلام عزیز نازنینم: دیر وقته، تو و بابایی خوابیدین و من اینجا نشستم تا باز هم برای تو بنویسم: طفل نخورده آب کمی در حرم بخواب لالا گلم عزیز دلم اصغرم بخواب شرمنده ام که شیر ندارم... به سینه ام ناخن مکش تو خاک مکن بر سرم بخواب آرام که نمیشوی ای میوه دلم خیمه به خیمه هر چه تو را میبرم بخواب نزدیک به سه روز و سه شب میشود علی پلکم به هم نیامده مادر برم بخواب لالا گلم ببین که شبیه تو تشنه ام آتش مزن به جان من...نو گلم بخواب من خواب دیده ام که سرت روی نیزه بود خواب و خیال بود نشد باورم بخواب آره عزیزم امروز روز جهانی شیر خوارگان بود و من صبح زود تو رو برای شرکت در این همایش بزرگ آماده کردم...و او...
4 آذر 1391
1